بانوی فعال جهادی، اهل رودسر

مائده صالحی: ما واقعا برای برگزاری یک اردو با دست خالی اقدام می کنیم، پشتیبانی مادی و لجستیکی نزدیک به صفر است

همه میدانند که حضور ما در مناطق محروم موجب رضایت و اعتماد مردم آن منطقه است

مائده صالحی

کارشناسی مهندسی صنایع

گروه جهادی شهیده نرجس خانعلی زاده

 

سلام، از چه سالی و با چه انگیزه شروع به فعالیت نمودید؟

من از سال 1393 فرمانده پایگاه واجارگاه بودم، در مسجدمان هم فعالیت هایی نظیر برگزاری مراسمات و پذیرایی و کارهای خدماتی داشتیم، بعد از ورود به دانشگاه با بسیج دانشجویی آشنا شدم و در نهایت هم به پیشنهاد مادرم عضو گروه جهادی شدم.

 

بیشتر در چه منطقه، محله یا روستایی فعالیت می کنید؟

عمده فعالیت ما در منطقه اشکورات و شهر چابکسر است.

 

فعالیت هایی گه گروه شما انجام می دهد (یا انجام داده) را مفصلا تشریح کنید، مانند فعالیت های عمرانی، بهداشت و درمان، فرهنگی و آموزشی، اشتغال و اقتصاد و ...

فعالیت گروه ما متعدد هست، اگر بخواهم خلاصه بگویم نشاء برنج اهالی روستا، تدریس پرورش قارچ به علاقه مندان، آموزش احکام و قرآن، برگزاری مراسمات ویژه محرم، اهدای ماسک دوخته شده توسط گروه و محلول ضدعفونی کننده، رنگ آمیزی دیوار مسجد، پخت 70 کیلو شیرینی و توزیع آن در خانه های محروم در نوروز 1400 و ...

ضمنا یک خانمی  که بی سرپرست هستند و یک پسر معلول دارد (یک پسر او هم فوت شده) باغ فندقی دارد، ما برای کمک به باغداری او همراهی اش می کنیم، در آخر هم خودمان محصولاتش را از او می خریم.

 

بزرگترین مشکل روستا یا منطقه محل فعالیت شما چیست؟

روستای دیماجانکش بین اشکورات و املش است، جاده خاکی و صعب العبور دارد، این روستا که حدود 40 خانوار دارد و شغل اهالی اش دامداری، کشاورزی و باغ فندق است، خانه بهداشت و مدرسه ندارد و البته مشکلاتی از این دست که فراوان است.

ضمنا زباله اصلی ترین مشکل روستا ها و بخش های کلاچای است.

 

تعریف شما از مدیریت و تفکر جهادی چیست؟ جهت رفع مشکلات کشور تفکر جهادی چه کمکی می تواند بکند؟

همین کارها و روحیه ای که ما در مناطق و محله های محروم داریم باید در دیگر کارهای شهری و ملی منتقل شود. همه میدانند که حضور ما در مناطق محروم موجب رضایت و اعتماد مردم آن منطقه است، حالا همین روحیه و حضور در شهر و در دیگر سطوح مدیریتی رضایت و اعتماد به انقلاب را در میان مردم دوچندان می کند.

برای مثال ما در بازار هفتگی پنج شنبه ها یک اطاقکی از شهرداری گرفتیم و اسم آن را به احترام شهیده مدافع سلامت نرجس خانعلی زاده ایستگاه آرزوهای نرجس گذاشتیم، در این مکان مردم در طول روز بخشی از خرید خود را به ما می دهند و غروب همان روز افراد کم بضاعت می آیند و رایگان به مقدار نیاز خود از آن اقلام برمی دارند.

با همین حرکت ساده هم رضایت و اعتماد مردم جلب شد و هم قشری از مردم ما که توانایی خرید مایحتاج ندارند نیز نیازشان رفع می شود.

 

چه انتقادی از برگزاری و پشتیبانی اردو ها و حرکت های جهادی دارید؟ و راه حل شما چیست؟

بزرگترین انتقاد ما به حرکت های جهادی کمبود امکانات است، ما واقعا برای برگزاری یک اردو با دست خالی اقدام می کنیم، پشتیبانی مادی و لجستیکی نزدیک به صفر است.

باید از گروه های جهادی حمایت ویژه شود.

 

بهترین و بدترین خاطره جهادی خود را ذکر کنید.

شاید بهترین خاطره من اشک آن مادر باشد، مادری است که بعد از کمک ما به برداشت محصول فندق از چشمانش جاری شد.

خاطره بد که نیست اما سال 98 که ما شروع به تولید ماسک کردیم زمانی بود که کسی از خانه اش بیرون نمی آمد، بچه های ما از ساعت 7 صبح تا 8 شب در یک مدرسه کار می کردند، بدون امکانات، حمل و نقل آن ها هم با ماشین شخصی خودم بود. حتی یادم می آید یک شب هنگام رساندن یکی از خواهران لاستیک ماشین ترکید، هیچ کس هم نبود که به ما کمک کند و به سختی از آن شرایط خارج شدیم، می خواهم این را بگویم که جز خدا هیچ کس ما را ندید، البته خدا برایمان کافی ست، اما من فکر میکنم چون شهرستانی هستیم نباید دیده شویم. نمی دانم خاطره بد بود یا نه، بیشتر یک درد دل بود، همین.

 

مائده صالحی

مائده صالحی

 

مائده صالحی

مائده صالحی

مائده صالحی

مائده صالحی

مائده صالحی